سال ها تکراری تر از همیشه

و لحظه هایی که

که می گذرد

اما به سختی

بهار پائیز گونه ام مبارک

پ.ن: بودنت در این سال کنارم مرا امید زیستن داد. 

می دانی؟

 

یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است

 

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

... ... باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.

حسين پناهي

یه ترم دیگه گذشت و ما کلی بر گه صحیح کردیم و به آمار جدیدی رسیدیم که نظر شما به ان جلب می کنیم :

 آمار فوت مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها نسبت پایان امتحانات ترم قبل 8 درصد افزایش یافت !!

کلا 34  پدربزرگ و 52  مادربزرگ  دانشجوها فوت شدند

20 درصد دفعه اولشون بود پدربزرگ مادربزرگشون شب امتحان فوت می کرد.

30 درصد دفعه دومشون بود پدربزرگ مادربزرگشون شب امتحان فوت می کرد

35 درصد دفعه سوم تا   پنجمشون  بود

15   درصد  بالای   ششمین بار بود !!!!!!!!!!!!!

لازم به ذکر است 22  درصد مریضی منجر به فوت داشته ایم !!!!!!!!!!!

30 در صد از دانشجوهای افتاده - اگر باباشون بفهمه دیگه اجازه تحصیل نمی ده . 15 درصد  شوهرشون از شون جدا می شه و  55  درصد بقیه هم اگه بابای دختره   بفهمه عروسی به هم می خوره  .

43  درصد دانشجوها شاغل بوده اند - که تمامی انها اتفاقا هنگام امتحان سرشون شلوغ بوده  !!!

100 درصد دانشجوها قول داده اند از ترم بعد دانشجوهای خیلی خوبی خواهند شد  ( اگه این یه دفعه  7 نمره  بهشون اضافه بشه  !!!!! )

86 درصد دانشجوهای نمره زیر  4  - علاقه شدید خود را  به تحقیق و پژوهش  - کارهای علمی و انجام  پروژه های سنگین ( به شرط پاس شدن نمره )  اعلام نموده اند .

35 درصد دانشجوها موقع امتحان پدر - مادر یا خواهر یا  برادرشون دچار بیماری شده اند .

45 در صد  دانشجوها خرج یه خانواده رو در می آرندو 55  درصد بقیه خرج یه خانواده رو به هدر  دادند !!!

65/98 درصد دانشجوها ترم آخرشون بوده و فقط همین یه درس رو داشتند  .

67  درصد دانشجوها اگه بیفتند - باباشون دیگه پول نداره بده  !!!

درخصوص رعایت شئونات فرهنگی در پایین برگه - نتایج زیر مشاهده شد :

1456  مورد   قسم به جان بچه

756  مورد  دعای عاقبت به خیری

15   مورد نفرین در صورت عدم نمره  دادن

2541   مورد به علت بد خط بودن تشخیص داده نشد !!

در جوانی

زمان-انرژی هست

پول نیست

در میانسالی

زمان نیست

پول-انرژی هست

در پیری

 زمان - پول هست

انرژی نیست

شهر من سلام

دوست دارم با تمام بدی هایت

باتمام دودهایت با تمام اختلاف هایت

دوست دارم اون آزادی های نمادیت را

روی بام فریاد می زنم آزادی

ای کاش آدمها می فهمیدن که خوشبخت شدنشون در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست

سیاهی زیر چشم هایم را دوست دارم جای پای رفتن توست

شنیدم ازم متنفری

منم اگر فرصت فکرکردن به تو را داشتم حتما ازت متنفر بودم

این روزها برای تنها شدن کافیست کمی صادق باشی

خدافقط کسی رو به لبه پرتگاه زندگیش می رسونه که میدونه قدرت پروازداره

کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند

هیچ وقت چیز جدید یاد نمی گیرد

ازتنهاییت دلگیر نشو و هیچ وقت آن را با کسی قسمت نکن مردم این شهر تنها داده اند تا تنها نمانند

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت است

چون نهالی سست می لرزد روحم از سرمای تنهایی

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیریم

افراد سست اراده همیشه بر گذشته تاسف می خورند

حال را فراموش کرده

درباره آینده نگرانند

اگر به جهان بگویی سهم منو بده به تو خواهد گفت سهم منو بده و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی اما اگر به دنیا بگویی چه خدمتی برایتان انجام دهم دنیا هم به تو خواهد گفت چه خدمتی برایتان انجام دهم

ادمها شبیه لیوانند و ظرفیت مشخصی دارند اگر زیادی محبت کنی و سرریز شد از خودت عصبانیباش نه از ادمها.لطفا قبل از ریختن مهر و عطوفت در پیمانه وجودشان ظرفیتشان را بسنج

 لازم است در زندگی بعضی ادمها را گم کنید تا خودتان را پیدا کنید

یه دستایی هست که به آدم انرژی میده

یه نگاه هایی هست که به آدم جرات میده

یه لبخندهایی هست که به آدم قدرت زندگی میده

یک فنجان قهوه داغ هم می تواند دستهایم را گرم کند

دو چیز باید کم ولی خوب باشد

اول کتاب

دوم دوست

مرا برای آنچه هستم دوست داشته باش

نه برای انچه که می خواهی باشم

دوست داشتن و محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا

اگر زندگیت نتواند چیزی به تو بیاموزد هیچ کتابی قادر به آموختن چیزی به تو نیست

نیازی به انتقام نیست انها که آزارت میدهند سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی

بزرگترین اشتباهی که ما آدما در رابطه هامون می کنیم

نیمه می شنویم

یک چهارم می فهمیم

هیچی فکر نمی کنیم

ودوبرابر واکنش نشون میدیم

زخم هایم به طعنه می گویند

دوستانت چقدر با نمک اند

تفنگ ها برای شلیک به مغز های پر ساخته شده اند و مغز های خالی برای پر کردن این تفنگ ها

سکه های پول همیشه صدا دارند

اما اسکناس ها بی صدا هستند

هنگامیکه ارزش و مقام شما بالا می رود بیشتر آرام و بی صدا باشید

وقتی در وضعیت خوبی هستید یک اشتباه را یک جک در نظر می گیرید

اما زمانی که در وضعیت بدی هستید حتی از یک جوک ناراحت می شوید و اشتباه می پندارید

آرامش یعنی هروقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جات رو نمی گیره

از عصبانیت آدمایی که همیشه مهربونن خیلی بترسید

خدایا از این به بعد به مخلوقاتت یک مترجم اضافه کن اینجا هیچ کس هیچ کس را نمی فهمد

کودکی ام را دوست داشتم  روزهایی که به جای دلم سرزانوهایم زخمی بود

مرداب به رود گفت چه کردی که زلالی گفت گذشتم

آدم ها مثل کتابن

از روی بعضی ها باید مشق نوشت

بعضی ها رو باید چندبار خوند تا معنیشو فهمید

وبعضی داروها رو نخونده باید دور انداخت

کاش به خودمان قول بدهیم وقتی عاشق شویم که آماده ایم نه وقتی که تنهاییم

آدم ها لالت می کنند بعد مرتب می پرسند چرا ساکتی

این خنده دارترین نمایشنامه زندگی بود

غرور گفت غیرممکن است

تجربه گفت خطرناک است

عقل گفت بیهوده است

دل زمزمه کرد امتحانش کن

مصرف بیش از حد احترام باعث اختلالات روانی طرف مقابل و اختلالات عصبی شما می گردد

لطفا در میزان مصرف دقت کنید

زمان عصبانیت حقیقت است که از دهانتان بیرون می اید

وقتی می گویم برایم دعا کن یعنی کم آورده ام

زیباترین احساس اینه که ببینی پدر و مادرت لبخند میزنن و بدونی که تو دلیل این لبخندی

بهتر است که خودتان باشید و هیچ دوستی نداشته باشید از اینکه شبیه دوستانتان باشید و هیچ شخصیتی نداشته باشید

کورباش بانو

نگاه می کنی می ویند نخ داد

عبوس باش بانو

لبخند که می زنی می گویند پا داد

لال باشی بانو

حرف که می زنی می گویند جلوه فروخت

دستانش در دستان من

ولی پاهایش با دیگری راه می رفت

و اینجانب شدم حالا مهندس

ندانستم که ریزد از چپ و راست

زپائین و از اون بالا مهندس

غضنفر گاریش را هل نمیداد

د یالا هول بده یالا مهندس

تقی هم چونه میزد کنج بازار

نمی ارزه واسم والله مهندس

به مرد قهوه چی میگفت اصغر

دو تا چایی قند پهلو مهندس

شنیدم کودکی می گفت در ده

به مردی با چپق خالو مهندس

زجنب دکه ای بگذشت مردی

صدا آمد ، آب آلبالو مهندس

خلاصه میخورد خون جماعت

همیشه بد تر از زالو مهندس

شنیدم با تشر میگفت معمار

به آن ور دست حمالش ، مهندس

همین مونده که فرداهم بگویند

به گوساله و امثالش مهندس

یهو یاد عزیزی کردم ای داد

فدای آن لب و خالش مهندس

شنیدم که عمل کرده دماغش

خبر داری ز احوالش مهندس ؟

شنیدم بعد تنظیمات بینی

بهش میگن همه خانوم مهندس

سرت را درد آوردم مهندس

سخن از هر دری اومد مهندس

یکی سیگار میخواد اون سمت دکه

برو که مشتری اومد مهندس

مگو با ما سر یاری نداری

ازت دلخور میشم والله مهندس

ز فرط بینوایی غمگسارم

ندارم حتی یک شاهی مهندس

خراب آباد ایران است و روزی

تو بینی هر که بیکاره مهندس

یه روزی آرزو بود حرفه هایی

که دارد جزو عنوانش مهندس

پشیزی امروزه ارزش نداره

جیبت خالی ولی باشی مهندس

مده این پند به فرزندت تو جانا

چه شایسته است اگر گردد مهندس

بخواندم من به یک کتاب تاریخ

آنکه بن می برید بوده مهندس

شنیدم که در یک دارالمجانین

جمله  مشتری ها هستند مهندس

بکن فوروارد تو ایمیل حاضر

به دوستانی که میباشند مهندس

نداری گر مهندس تو به فهرست

ایمیلش کن به یک غیر مهندس