تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:32 | نویسنده : admin

به دنبال کدام پایان ! خلاف جاده ایستادی ؟

چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟

چرا باید به تنهایی ؟ دوباره بی تو برگردم ؟

کجای جاده بد بودم ؟ کجای قصه بد کردم ؟



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:28 | نویسنده : admin
تو چه میدانی ...

از شب هایی که دنیا دور سرم می چرخید...

اما من با تمام قدرت ، به دور تو می چرخیدم؟!

تو چه می دانی ...

از روزهایی که بغض های دنیا برای من می ترکیدند...

ومن ، بی توجه ،با همه وجود ،برای تو می خندیدم...؟!

تو چه می دانی...



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:25 | نویسنده : admin
ذهن را درگیر باعشقی خیالی کرد و رفت

جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت

چون رمیدن های آهو ناز کردن های او

دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت

کهنه ای بودم برای دست های این و آن

هرکسی مارا به نوعی دستمالی کرد و رفت

ابرهم در بارشش قصد فداکاری نداشت

عقده در دل داشت روی خاک خالی کردو رفت



تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin
باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم
 
تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...!

گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی
 
طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم
 
هر صبح ،بی صبحانه از خود می زنم بیرون
 
 هرشب کنار سفره ،بُق کرده ست بشقابم

بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر
 می گردم و انگار دستی می دهد تابم

شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد
 
 وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...!
 
 
 
 
++ لینکا تکونده شد.


تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin
وسعت نبود تو . . .

به اندازۀ تمام دنیای من است

تا آنجا که چشم کار میکند...

جای تو خالیست
 
 
++ ضرورت بودنت همیشگیست، فرقی نمیکند چه در کنار من... چه در خاطر من...
 
++ مرد میـــخواهد ... خـــــاطره ها را بــــدون اشــــک مــــرور کـــردن!
 
++ حسش نیست...



تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin

 حتی اگر حرفی هم نبود

 

شماره ام را بگیر و فقط بخند

وقتی میخندی

زمان می ایستد 

ودر زیر پوستم انگار پرنده ای 

برای رهایی پرپر میزند  

 

++ اگر مرده‌ای، بيا و مرا ببر و اگر زنده‌ای هنوز لااقل خطی، خبری، خوابی، خيالی ...بی‌انصاف

++ راست می گفتی !من به درد تو ... نمی خوردم !ولی به درد تو من ! نمی مردم ؟
 
++ همین که تو میدانی دوستت دارم کافیست بگذار خفه کند خودش را دنیا...
 
 
پی نوشت: لینکا تکونده میشن و با وبلاگای خاص تبادل لینک میشه


تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin

تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ....

از دلـتـنـگـی ام ...

گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم ...

خـوابـت را بـبـیـنـم ...

مـیـفـهـمـی ؟!!

فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!

 

++ من،عاشقانه هایم را در گوشِ نسیمی زمزمه کردم که از حوالی چشـــــــــمانِ تو عبور می کرد...

++ با مرورِ تو هیچ چیز عوض نمی شود تنها تو را از بَر می شوم!
 

++ بابت تاخیرم عذر میخام جبران میکنم!



تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin

غبطه می خورم ...

به " او "

که بیشتر از من

کنار تو نفس می کشد...!


 

++ نمی دانستم دست مرا از پشت بسته ای؛حتی در فراموشی!

++ در بین نظرات خوانندگان وبلاگم یک نفر بی نام و نشان هست که من عجیب امیدوارم آن یک نفر..تو باشی!

++ تا بعد از ایام امتحانات آپ نمیکنم.



تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin

یلدای من

بی گمان خواب طولانی

چشمهای توست!!!
...

چرا که...

کوتاه ترین روز زندگی ات من بودم!!!

 

 

++یلدای امسال مواظب خودت باش!! می گویند دنیا تمام می شود؛و تو ، دنیای منی...
 
++زمستان هر چقدر هم سرد باشد من در گرمای آغوش تو ظهر تابستان را قدم می زنم...

++ تولدم مبارک ...



تاريخ : 18 اسفند 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : admin

بهشت ،

 

نه مکانی بعد ِ مرگـــ !

زمانی ست به وسعت ِ زندگی...

که تنم محصور ِ

بازوان ِ توست !

 

 

++ تو مردانه ، نیاز که میشوی...چه زنانه لذتی ست ناز کردن !

++ اشک هایم را می بوسم وقتی در نبودنت برایم  خودکشی می کنند!

++ دستم را بگیر و ببین تنهایی چه کاری با آدم مـی کـنـد!

++ بــه مــن قـول بـده تـا ابـد مـواظـب خـودت میــمــونـی چـون دیـگـه نـیـسـتـم کــه یـــآدآوری کـنـم...



صفحه قبل 1 ... 15 16 17 18 19 ... 75 صفحه بعد